پيشينه تحقيق مهارت شنيدن و مولفه هاي آن-پاورپوينت و مقاله

در فصل دوم پايان نامه كه با عنوان پيشينه تحقيق مهارت شنيدن و مولفه هاي آن مي باشد به مهارت شنيدن و مؤلفه‌هاي مرتبط به آن از منظرهاي گوناگون مي‌پردازيم تا بستر مناسب براي روشن‌تر شدن اهميت مهارت شنيدن و پيامدهاي اولويت قائل شدن براي اين مهارت فراهم شود.

فرآيند يادگيري شنيدن در زبان اول با فرآيند يادگيري شنيدن در زبان دوم شباهت‌هايي دارد، اما تفاوت‌هاي بسياري هم در اين بين وجود دارد. كودكان حتي پيش از تولد مي‌توانند بشنوند و فرآيند شنيدن و گوش  دادن به موازات بلوغ شناختي آن‌ها بهتر مي‌شود. آنان مي‌توانند زبان شفاهي را حتي پيش از آن كه قادر به پاسخگويي به آن باشند، به خوبي بفهمند. كودكان نوپا به سرعت واژه‌ها و درك زبان شفاهي را فرا مي‌گيرند. در شش سالگي، واژه‌نامه كودكان حدود 14000 واژه را شامل مي‌شود. البته ممكن است در گفتمان معنادار به طور زايا از واژه‌هاي بسيار كمتري استفاده كنند (فلاورديو و ميلر ، 12:2005).

همپاي رشد زيست شناختي، دامنه دانش واژه‌نامه‌اي كودكان نيز افزايش مي‌يابد، درك، مهارت‌هاي شنيداري و مهارت‌هاي يادگيري آنان تقويت مي‌شود و به سرعت به توانايي تشخيص صداهاي زبان مادري دست پيدا مي‌كنند و ساختار صرفي و نحوي را فرا مي‌گيرند. كودكان مثل بزرگسالان، در روز بيش‌تر وقت خود را صرف شنيدن مي‌كنند تا خواندن يا نوشتن و صحبت كردن. بنابر نظر كلمنت  (37:2003)، شنوندگان بومي از شبكه ذهني يا طرحواره‌اي خود براي درك اطلاعات ورودي بهره مي‌برند، اما با وجود سهولت طبيعي در تعامل از طريق شنيدن، آن‌ها نيز براي كسب مهارت بيشتر در درك نكته‌هاي مهم يا پردازش دروندادهاي شنيداري با بارِ بالاي شناختي مانند سخنراني‌ها، آموزش داده مي‌شوند. 

گويشوران بومي مهارت شنيدن را به صورت غير پويا و تلاش اندك فرا مي‌گيرند. در همان سال‌هاي اول زندگي مهارت‌هاي خود را تكامل مي‌بخشند، اما براي زبان‌آموزان زبان دوم اين امكان وجود ندارد و اين فرآيند براي آنان بسيار پوياتر است (لايت باون و اسپادا، 2006). گويشوران بومي در موقعيت‌هاي مواجهه با صداهاي مزاحم به راحتي از پس دشواري در درك بر مي‌آيند. در مقابل، در چنين موقعيت‌هايي فرآيند معنايابي درونداد شنيداري براي زبان آموزان زبان دوم بسيار دشوار‌تر است و ممكن است عوامل مزاحمي كه بي‌اهميت به نظر مي‌رسند، مانند مكالمه‌هاي پس زمينه‌اي، درك را براي آن‌ها دشوار و حتي غير ممكن سازد (كلمنت، 37:2007). همچنين گاهي تفاوت‌هاي فرهنگي مانع درك مي‌شود، به طوري كه آن‌چه براي گويشوران بومي كاملاً معنادار است، ممكن است براي زبان‌آموز دوم كاملاً بي معني و بيگانه باشد (100:2008).

فهرست مطالب
-1-10 مفاهيم و اصطلاحات تخصصي    10

فصل دوم پايان نامه و پيشينه نظري مهارت شنيدن و مولفه هاي آن

مباني نظري و پيشينه پژوهش    12
 -2-1 مباني نظري    12
-2-1-1 مقدمه    13
-2-1-2 فراگيري مهارت‌هاي زبان دوم از ديدگاه شناختي    13
-2-1-3مهارت شنيدن در زبان اول و دوم    15
-2-1-4 اهميت شنيدن در فراگيري زبان دوم    17
-2-1-5اهميت فراشناخت در درك شنيداري    18
-2-1-6 الگوهاي پردازشي شنيدن    23
-2-1-6-1 پردازش بالا به پايين: دانش پيشين    23
-2-1-6-2 دانش پيشين: دانش طرحوارهاي و بافتي    24
-2-1-6-3 دانش پيشين: سازمان دهندهي مقدم    25
-2-1-6-4 پردازش پايين به بالا: دانش زباني    28
-2-1-6-5 تعامل دانشزباني و دانش پيشين در جبران كاستيهاي د رك شنيداري    29
-2-1-7 شنيدن تعاملي و غيرتعاملي    30
-2-1-8 تفاوت متون كتبي و شفاهي: تفاوت‌ها و دشواري‌ها    33
-2-3پيشينه    35
-2-3-1 مقدمه    35
-2-3-2 رابطه بين درك شنيداري و راهبردهاي شنيداري    36
-2-3-2 به كارگيري راهبردهاي شنيداري، تفاوت‌ها و رفتارها    42
-2-3-3 راهبردهاي شنيداري و دانش پيشين    45
-2-3-4 آموزش راهبردهاي شنيداري و درك شنيداري    52
-2-3-5 تعامل راهبردها در درك شنيداري    57
كتابنامه    61

منابع
منابع فارسي    
منابع انگليسي